۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه

عشق انسان یا عشق خدا ؟

این گرایش تقریبا تمام ادیان است که تمایزی ایجاد کرده اند بین عشق انسان و عشق خدا؛ اگر انسان را دوست داشته باشی، نمی توانی خدا را دوست بداری.
در عهد قدیم خدا می گوید: من بسیار حسودم، اگر مرا دوست داشته باشی، هیچ کس دیگری را نمی توانی دوست بداری؛ ولی این گرایش تقریبا تمام ادیان است. اگر این دنیا را دوست داشته باشی، باید دنیای دیگر را انکار کنی؛ اگر انسان را دوست داشته باشی، خدا را فراموش کرده ای. می توانی انتخاب کنی، اگر خدا را دوست داشته باشی، باید عشقت را از انسان و از زندگی پس بگیری؛ در واقع باید از زندگی متنفر باشی، باید از تمام لذات زندگی متنفر باشی.
این ایده ی ادیان بسیار انحصار طلبانه است: خدا عشق را در قلب تو با کلیت آن می خواهد، او نمی تواند یک رقیب را تحمل کند.
نمی توان عاشق انسان بود، چون انسان بسیار ناقص است. خدا کامل است. واقعیت این است که عشق در درون خلوصش، در شکوفایی روحانیش، هیچ تفاوتی قائل نیست. او عاشق است نه به این خاطر که شما ارزشمندی، نه به این خاطر که شما کامل هستید، نه به این خاطر که شما خدا هستید؛ عشق واقعی به این خاطر عشق می ورزد که عشق است؛ عشق هیچ هدفی ندارد. کسانی که کامل نیستند، در واقع نیاز بیشتری به عشق دارند. خدای کامل نیازی به عشق شما ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر